در جهانی که تحت نظر قدیمی ها (یک نیروی نظامی مانند پلیس شبیه پزشکان طاعون ) بود ، شهری به نام هاراوی زندگی می کرد ، جایی که همه در آن اختراعات شگفت انگیزی را ایجاد می کنند و موجودات عجیب و غریب می آفرینند
یک میمون کاپوچین با عطش ماجراجویی - و علاقه به موسیقی - در پی رسیدن به آرزوهای خود برای رسیدن به سرنوشت خود ، خیانتکارانه ای از هاوانا ، کوبا به میامی ، فلوریدا انجام می دهد.
خانواده ای در تعطیلات گرمسیری دریافته اند که ساحل خلوت جایی که آنها برای چند ساعت در آن استراحت می کنند به نوعی باعث پیر شدن سریع آنها می شود و کل زندگی آنها را در یک روز کاهش می دهد.
«بردیا برازنده» صاحب مرکز زیبایی تناسب طلایی ثروتی دارد که همچون خساستش بی انتهاست. بعد از پلمب آژانس مسافرتی بارباراس که متعلّق به خواهر بردیا، «باربارا برازنده» است، باربارا برادرش را با زور و تهدید راضی می کند که فعالیت آژانس را تا فکّ پلمب در مرکز تناسب طلایی ادامه دهد
مضمونی اجتماعی با چاشنی طنز و کمدی دارد. در خلاصه رسمی داستان فیلم «آقای سانسورر» اینگونه آمده است : «تا حالا شده زندگی اطرافیانت رو بدون سانسور ببینی؟!والا آخه چیه مگه که بخوام بیینم ولی شایدم نخوام ببیینم…»